سه اپیزود از زندگی شهید آیت‌الله بافقی در بسط مفهوم تولید ملی

 

مجاهد شهید حضرت آیت‌الله حاج شیخ محمد تقی بافقی (ره) که برخورد وی با هر گونه منکری در شهر مقدس قم و در شهر ری زبانزد خاص و عام است.

 این مرد بزرگ در مدت 73 سال عمرش به هیچ وجه از جنس خارجی استفاده نکرد و جز لباس کرباس و قدک اصفهان و یزد نپوشید. حتی عمامه اش هم کرباس بود. ظروف چینی و بلور خارجی استفاده نکرد و در منزلش جز ظروف مسی و سفالین پیدا نمی شد. از خوراکی های خارج از وطن مانند: قند و شکر و نبات نیز استفاده ننمود.

 

اپیزود اول:

 آیت‌الله بهاءالدینی (ره) که از دوستان مرحوم بافقی (ره) بودند در این زمینه می فرمایند:

 در وطن خواهی، نظیر ایشان مثل اینکه کم باشد به جوری که در سر تا پای ایشان از متاع و کالاهای خارجی خبری نبود، از عمامه و قبا و پیراهن و عبا و کفش. در تمام ضیافت هایی که از اهل علم می کرد غیر از اجناس ایرانی چیزی مصرف نمی کرد. آن زمان هنوز بساط قند و چای در ایران دایر نشده بود و از خارج می آوردند او به جای قند و چای، خرمای جهرم بین طلبه ها تقسیم می‌کرد با اینکه افطاری های خیلی مفصل می داد از برنج و خورشت و اینها ولی چای نمی داد. می گفت پول ما نباید از مملکت خارج شود و در جیب خارجی ها برود. حقیقت وطن خواهی را ما در ایشان دیدیم. از اموالی که در اختیار ایشان بود حاضر نبود غیر از ایران در جای دیگری مصرف شود.[1]

 

اپیزود دوم:

 آیت الله اراکی (ره) هم که شخصیت حاج شیخ را می شناخته و از زهد ایشان مطلع بودند می فرمایند:

 پیش از اینکه آیت الله حائری به قم بیایند حاج شیخ محمد تقی بافقی (ره) در قم بود و ایشان شخص برجسته ای بود؛ اول زاهد دنیا بود؛ از فرق سر تا نوک پا همه اش کرباس بود... در خانه اش عوض قالی زیلو بود و کاسه ها همه گلی حتی قاشق هایش چوبی؛ و چنان مهر و دوستی با طلبه جماعت داشت که معروف بود طلبه ها سرّ و رازی (ره) که نمی خواهند به مادرشان بگویند به حاج شیخ محمد تقی می گویند.[2]

 

اپیزود سوم:

 آقای علی اصغر فقیهی نویسنده تاریخ مذهبی قم در این زمینه می گوید: منزل ایشان نزدیک منزل ما بود. من شاهد بودم ایشان اصلاً از اجناس خارجی استفاده نمی‏ کرد. سر تا پا کرباس می‏ پوشید. عبا، قبا و پیراهن از جنس کرباس بود. چایی ایرانی با خرما یا توت خشک می‏ خورد. از سماور حلبی و فنجان و قوری گلی که همه ساخت قم بود استفاده می‏ کرد. مطلقا از اجناس خارجی استفاده نمی‏ کرد. خوراکش بسیار ساده بود. نان دوغ و کشک.[3]

 

کوتاه از زندگی شهید آیت‌الله بافقی

شهید آیت الله بافقی مجاهدى است که از نظر بسیاری از دلسوختگانش تشرفات مکرر او به محضر حضرت ولى عصر (ع) ثابت و حتمى است. آن بزرگوار از فقها و مجتهدان برجسته اى بود که در سال 1346 ه.ق بر ضد بى بند و بارى خاندان پهلوى قيام کرد. او در آن اوج خفقان رضاخانى، لحظه اى از امر به معروف و نهى از منکر غفلت نداشت و صريحاً‌ بر فراز منبر از جنايات رضاخان پرده برمى داشت.

در نوروز سال 1306 ش، زن رضاخان به همراه عده اى از زنان دربار، بدون حجاب و با آرايش کامل، وارد حرم حضرت معصومه عليه السلام شدند . در آن هنگام تنها عالمى که مقابل اين هتک حرمت ايستاد و آنان را از حرم بيرون راند، آيت ا... بافقى بود. هنگامى که خبر اعتراض دليرانه او به گوش رضاخان رسيد، شخصاً به قم آمد، آن روحانى مبارز را دستگير و شخصاً او را زير مشت و لگد خود گرفت و پس از ضرب و شتم، آن عنصر تقوا و فضيلت را به شهر رى تبعيد کرد.

يکى از بزرگان قم‌، آن شب در عالم رويا به محضر مقدس حضرت بقيت ا... (عج) شرفياب شد و آن حضرت را مشاهده نمود که سوار بر اسب عازم تهران هستند و پيش از حرکت، به حرم مطهر عمه اش حضرت معصومه روى نموده، فرمودند: « السلام عليک يا عمتى المظلومه، لعن ا... قوما هتکوا حرمتک و کسروا حصنک؛ سلام بر تو اى عمه مظلوم ام، خداى لعنت کند گروهى که به حريم تو جسارت کردند و بست ترا شکستند. [4]

 

 پی نوشت:

[1]. حسین حیدری کاشانی، سیری در آفاق، زندگینامه آیت الله بهاء الدینی، قم، نشر اعتماد، دوم، 1379، ص265

[2]. سید محمد میرسلیمانی بافقی (ره)، مفاخر بافق، یزد، انتشارات مفاخر، اول، 1385، ص50

[3]. مجله کوثر، تیر 1377، شماره 16، ص79، گفتگو با علی اصغر فقیهی

[4].  مهدى پور، کريمه اهل بيت، ص 209، ماهنامه کوثر، ش 13، ص 12 .