زندگی نامه:

شهید خسرو قلعه ایی، شهید شاخص بسیج کارگری استان چهار محال و بختیاری

کد خبر : 5203
شنبه 23 مرداد 1395 - 12:35

شهید خسرو قلعه ایی که ازهمان سنین کودکی با آموزه های دینی و قرانی رشد کرده بود ، در دوران انقلاب به فعالیت جهت دفاع از فرامین امام خمینی (ره) و مبارزه علیه رژیم ملعون پرداخت و پس از آن به جبهه ی نبرد حق علیه باطل اعزام گشت و در نهایت به آرزوی دیرینه ی خود و دیدار حق شتافت.

به گزارش سازمان بسیج کارگری کشور: شهید خسرو قلعه ای فرزند عبدالله در سال 1337 هجری شمسی در روستای امام قیس از توابع شهرستان بروجن درخانواده ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود؛ پدروی اهل دین و دیانت وبسیار مورد اعتماد مردم روستا بود وهمچنین ارتباط تنگا تنگی با روحانیت داشت و همین ارتباط با اصول دین سبب شده این شهید والا مقام در این مسیر قدم گذاشته و روح خود را با این امور تعالی بخشد.

مطالعات نشان می دهد: کربلایی علی اکبرکه پدر بزرگ این شهید بود عشق امام حسین (ع) و اهل بیت عصمت و طهارت را چون گوهری ارزشمند در سینه می پروراند تا جایی که با پای پیاده به زیارت این حضرت مشرف شده بود؛ این مرد بزرگ که به قرآن دوستی شهره بود از روستاهای اطراف جوانان ، نوجوانان ، کودکان و ... را برای آموزش قرآن به مکتب خانه خود دعوت می کرد لذا شهید خسرو قلعه ایی که قرآن را نزد پدر بزرگش می آموخت به گونه ایی با حقایق قرآن آشنا شد که در شکل گیری شخصیت دینی، اجتماعی ،اخلاقی و ... وی تاثیر بسزایی داشت .

پژوهش ها حاکی از آن است که این شهید به علت آن که فرزند ارشد خانواده بود ، تحصیلات ابتدایی را در روستا امام قیس به پایان رساند، و پس از چندی به خاطر نیاز خانواده در کنار پدر بزرگوارش  به امور کشاورزی پرداخت.

 به نقل از گفته های  معلمین روستا او از هوش سرشاری برخورداربود اما نیاز خانواده به کمک این شهید ، او را از ادامه ی تحصیلات بر حذر داشت.

بر اساس شنیده ها از زبان قدم علی پسر عموی شهید نقل است : "من و خسرو قبل از انقلاب به فاصله ی یک هفته ازدواج کردیم و مراسمی به دوراز تجملات ، ساز و سرنا  برقرار ساختیم که در این میان حاصل ازدواج آسمانی برای او دو پسر و یک دختر بود."

مستندات بیان می کند هنگام اوج گیری انقلاب اسلامی وی در شهرستان شهرضا به کار مشغول بود؛ اما به طور مستمر پیگیر حوادث ، وقایع و تحولات  دوران انقلاب بود و در نهایت با تهیه اعلامیه ها و چند کتاب از حضرت امام خمینی (ره ) و مطالعه آن ها با آگاهی لازم پا به این عرصه نهاد و سلسله فعالیت های او در شکل گیری تظاهرات مردم روستا علیه رژیم پهلوی و مبارزه برای دفاع از اندیشه های امام خمینی  این شهید را تمام قد در مقابل مخالفان به چشم کشید .

منابع معتبراز حضور این پرستوی عاشق در صف رزمندگان اسلام پرده بر می دارد ؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با شروع جنگ تحمیلی به فرمان امام خمینی (ره)، برای دفاع از دین و وطن خود ، طی گذراندن دوره های آموزشی عمومی و تخصصی در تاریخ 62/8/12 به جبهه اعزام شد و در نهایت در تاریخ 64/11/23 در مرحله دوم عملیات والفجر 8  درمنطقه فاو مورد اصابت ترکش خمپاره ی دشمن قرار می گیرد و به درجه رفیع شهادت نائل می گردد.

[[{"fid":"11533","view_mode":"default","type":"media","link_text":null,"attributes":{"height":"351","width":"277","style":"width: 450px; height: 570px;","class":"media-element file-default"}}]]

 

بیان خاطره از زبان عباس جاويد هم رزم شهید

در تيپ 44 قمر بني هاشم، گردان اميرالمؤمنين(ع) با رزمنده مخلص شهيد خسرو قلعه‌ایي در چندمين مرحله پدافند و خط مقدم و پشت جبهه آشنا شدم و با ايشان بودم.

 من تا آن موقع نمي‌دانستم كه شهيد قلعه‌ایي چه طور آدمي است. البته از ظاهر مي توان گفت چگونه مردي بود ولي بعد چهره‌ و باطن واقعي ايشان را ديدم. مردي بود با تقوا، با شهامت، شجاع، شهادت طلب و بنده‌ي مخلص خدا بود. خاطرات شيريني هم با ايشان دارم.

در سال 1364 بود نمي‌دانم چه تاريخي يا چه ماهي ، در گردان حضرت اميرالمؤمنين(ع) كه يكي از گردان‌هاي عملياتي والفجر8  بود ما را از پشت جبهه براي انجام مرحله‌ ي دوم عمليات والفجر 8 در نزديكي آبادان در نخلستاني مستقر كرده بودند. آقا خسرو عاشق عمليات بود تا آنجا كه بنده به خاطر دارم آقا خسرو در تمام عمليات‌ها شركت كرده بودند. به حول و قوة الهي عمليات آغاز شد و گردان ما بنا بود كه به تصميمات فرماندهان تيپ 44 قمر بني هاشم(ع) مرحله دوم عمليات را شروع كند. هر چه ما به عمليات نزديك تر مي‌شديم آقا خسرو را بيشتر مي‌شناختم . ازخاطرات جالبی از آقا خسرو که هيچ وقت از ذهنم بيرون نمي ‌رود نماز شب ایشان بود او به هيچ عنوان نماز شب خود را ترك نمي‌كرد. هر بار كه براي نماز شب از خواب بيدار مي‌شدند در تاريكي شب با قلبي روشن آن قدر آرام و آهسته از چادر بيرون می رفتند كه هيچ كس از خواب بيدار نشود و در تاريكي شب وضو مي‌گرفتند و در گوشه‌اي با تواضعي عجيب با خداي خود راز و نياز مي‌كرد  و چشمانش پر از اشك  بود. البته نه اشك دل تنگي يا اشك غربت؛ اين اشك شوق بود . شوق شهادت، عاشق شهادت بودند. واقعاً عجيب عاشق بودند. روي لب هايش تبسمي داشت كه ديدني بود تبسمي شيرين. با همين تبسم و با همين اشك با معبود خود راز و نياز مي‌كردند. واقعاً راز و نياز آقا خسرو براي من شيرين بود. گاهي وقت‌ها تا نزديكي صبح يا تا اذان صبح بيدار مي‌ماند و با خدا راز و نياز مي‌كرد و اشك مي‌ريخت و از خدا مي‌خواست كه لياقت شهادت را نصيب ايشان كند. من علاقه‌ي شديدي به اين بزرگوار پيدا كرده بودم طوري كه نمي‌خواستم حتي يك لحظه از اين عزيز دور باشم. نور ايمان و ايثار شهيد مرا مغلوب خود كرده بود. من هميشه او را به زبان تركي (كاكا) يعني برادر صدا مي‌كردم. به راستي ايشان براي من از برادر هم عزيزتر شده بود و ديگر خاطره‌اي كه در ذهنم است:

شب اعزام به عمليات بود او يكي يكي پيشاني برادران رزمنده را مي‌بوسيد و از آن‌ها حلاليت مي‌طلبيد. آقا خسرو خود را نمي‌ديد. در اين مدتي كه با او بوديم حتي براي يك بار هم از خودش تعريف نكرد و خود را خادم امام حسين(ع) مي‌ديد و مي‌دانست او در پشت پيراهنش با خط درشت نوشته بود «يا زيارت يا شهادت» و روي پيشاني بندش نوشته بود «يا مهدي ادركني». در آن روزهاي آخر آقا خسرو را در مقامي مي‌شد ديد كه به خدا سوگند جز شهادت چيز ديگري نمي‌توانست او را خوشحال و راضي كند. يكي ديگر از خصوصيات اخلاق شهيد اين بود كه هميشه در سلام كردن پيشي مي‌گرفت و پيش از اين كه ما سلام كنيم مي بايست جواب سلام اين بزرگوار را مي‌داديم چون جواب سلام واجب بود.

[[{"fid":"11534","view_mode":"default","type":"media","link_text":null,"attributes":{"height":"1050","width":"1446","style":"width: 450px; height: 327px;","class":"media-element file-default"}}]]

 تمام رفتار و اخلاق آقا خسرو حاكي از اين بود كه مبادا يك لحظه از خداي خود فاصله بگيرد و صحبت‌هاي بيهوده در او اثر كند. در ارتباط با شخصيت آقا خسرو با توجه به مدت كمي كه با ايشان بودم، واقع مطلب اين است كه آقا خسرو به مقامي رسيده بود كه نمي‌توانستيم درك و توصيف كنيم، اما همين قدر مي‌توانيم بگوييم كه شهيد درس اخلاق ايمان و شجاعت به ما داد و بر ما تأثير معنوي خوبي گذاشت و به قول يكي از رزمندگان اگر ايمان هم داريم از بركت خون اين شهيدان و شخصيت اين‌هاست.

آقا خسرو خيلي مهربان، خوش رفتار، بشاش و اسوه ی اخلاق و فداكاري و ايثارگري و اسطوره ی مقاومت بود. اگر مشكلي بر سر راه ايشان قرار مي گرفت با خنده آن مشكل را حل مي‌كرد. نمي‌ گذاشت كه مشكلات بر او غلبه كند و او را از پا بياندازد.

فرداي آن روز( 22/11 /1364 ) به ما گفتند كه آماده باشيد براي رفتن به عمليات. نيروهاي گردان حضرت اميرالمؤمنين(ع) كوله بارها را بسته و اسلحه‌ها را برداشته. حال و هواي عجيبي داشتيم. آقا خسرو خيلي خوشحال بود او مي‌دانست مقصدش كجاست و با روحيه‌اي كه داشت بچه‌ها را دل گرم مي‌كرد. آقا خسرو همه را توصيه مي‌كرد به ذكر دعا و تسبيح گفتن. گردان را حركت دادند و در منطقه‌اي كنار اروند رود گردان مستقر شد.

مكرر هواپيماهاي عراقي منطقه‌اي را كه گردان بود بمباران مي‌كردند اما به لطف خداوند در اولين روزهاي عمليات حدود هشتاد هواپيماي عراقي را رزمندگان اسلام سرنگون كردند روز بعد دستور حمله را به گردان ما دادند. گردان آماده ی عمليات شد. در همين حال بود كه هواپيماهاي عراقي آن يزيديان زمان بر سر گردان حمله كردند و وحشيانه با ريختن بمب‌هاي خوشه‌اي بهترين نيروهاي ما را پرپر كردند ورزمندگان ما  شربت شهادت را نوشيدند و شهيد خسرو قلعه‌اي به آرزوي ديرينه‌اش رسيد و پنجره‌ي ديدگانش به ملكوت آسمان‌ها باز شود.

[[{"fid":"11535","view_mode":"default","type":"media","link_text":null,"attributes":{"height":"1072","width":"737","style":"width: 450px; height: 655px;","class":"media-element file-default"}}]]

 

قسمتی  از وصیت نامه شهید:


بسم الله الرحمن الرحیم

الذين آمنوا و جهدوا في سبيل اللَّه باموالهم و انفسهم اعظم درجة عند اللَّه و اولئك هم الفائزون»

 آنان كه گرويدند و هجرت كردند و جهاد را در راه خدا به مالشان و جانشان برگزيدند بزرگ‏ ترين مرتبه نزد خداوند را دارند و ايشانند كاميابانند.

 

 با درود و سلام بر خداوند متعال و با درود و سلام بر منجي عالم بشريت و با درود و سلام بر رهبر بلند مرتبه‏ ي انقلاب اسلامي ايران امام خميني (ره) و با درود و سلام بر شما امت شهيد پرور، وصيت‌نامه‏ام را آغاز مي‏كنم:

 خدايا، بار الها! زندگي ما را توأم با شهادت در راه خودت قرار بده، چون كه شهدا شمع محفل بشريتند كه خود مي‏سوزند و در پرتو نور خود ظلمت‏ها و تاريكي‏ها را از بين مي‏برند و خون شهيد هرگز در پيكر اجتماع از حركت نمي‏افتد همان طور كه خون سالار شهيدان 1400 سال است كه مي‏جوشد و هر بار كه درخت تناور اسلام دچار آفت مي‏شود و رو به ضعف مي‏رود، جوشش خون حسين  (ع) خون جوانان مسلمان را به جوش مي‏آورد و آنان را روانه‏ ي قربان گاه عشق مي‏سازد تا به اين درخت پر ريشه و آفت زده خون تازه تزريق كنند و آن را دوباره شاداب نمايند.

اي مستكبران و اي سلطه گران! آگاه باشيد اين كاروان عدل و دادي كه 1400  سال پيش به حركت در آمده آخر الامر با خون اين جوانان به مقصد خواهد رسيد و كاخ ظلم و استبداد شما را فرو خواهد ريخت زود به خود آييد و دست از ستمگران و برقرار كنندگان آن قطع كنيد واللَّه شمشير برنده وليعصر (عج) ، امام زمان شما را فرو خواهد ريخت و شما را سر جای خودتان خواهد نشاند.

 و اوست كه در هم كوبنده ستمگران و برقرار كننده  ی قسط و عدل در سراسر جهان خواهد بود و امروز بهترين فرصت براي امت به پا خواسته و مسلمان است كه در اين آزمايش الهي شركت كنند و با نثار خون خود جبهه‏هاي حق را معطر سازند و به درخت پر شاخ و برگ اسلام نيرو بخشند و قدم جاي پاي سالار شهيدان نهند، مگر ما نيستيم كه در زيارت عاشورا مي‏خوانيم:

»يا ليتني كنتم معكم - اي حسين شهيد كاش ما در روز عاشورا بوديم و در ركاب تو مي‏جنگيديم»، اينك زمان ياري مظلوم كربلا فرا رسيده و به جبهه‏ها قدم گذاريد و به ياري دين اسلام بشتابيد كه عزّت و شرف ما در گرو اين پيروزي است.

 آن چه كه انگيزه من در اين حركت شد در درجه اول اداي تكليف شرعي من بود كه من را وادار كرد كه از دينم و از مكتبم كه در اين زمان در خطر است دفاع كنم و در اين دفاع جان خود را فداي مكتبم كنم و در درجه دوم نمي‏خواستم مرگ من در رختخواب و در راه شيطان باشد، بلكه مرگم شهادت در راه خداوند تبارك و تعالي باشد چون ما يك سبيل اللَّه داريم و يك سبيل الطاغوت و چه خوبست كه انسان سبيل اللَّه را انتخاب كند كه دنباله ‏ي آن سعادت و هدايت و نجات از دست شيطان است و انسان در اين موقع به لقاءاللَّه مي‏رسد و سعادت اخروي خود را به دست مي‏آورد و مسائلي كه به ذهنم مي ‏رسد كه به شما سفارش كنم كه انشاءاللَّه تأثير خواهد داشت اين كه خداوند در كتاب قرآن بر وحدت تأكيد مي‌كنند و مي‏فرمايند: «اِعْتَصِمْوا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَقُوا» معلوم مي‏شود وحدت، امر بسيار بزرگي است، پس بنابراين در حفظ وحدت كوشا باشيد و بر شماست حفظ بهترين سنگر وحدت، نماز جمعه.

 در پايان از همه برادران و خواهران به خصوص خانواده شهداء مي‏خواهم كه پشتيبان ولايت فقيه باشيد و جهان اسلام و بعد از ائمه اطهار - عليهم السلام - چنين رهبري را بر خود نديده است، رهبري كه مصمّم و قاطع و سازش‏ناپذير است و با دست با كفايت خود جهان اسلام را به نيكوترين وجه رهبري مي‏كند.

 وَالسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ

 خسرو قلعه‏ اي

روحش شاد و راهش پر رهرو باد

[[{"fid":"11536","view_mode":"default","type":"media","link_text":null,"attributes":{"height":"1433","width":"1104","style":"width: 450px; height: 584px;","class":"media-element file-default"}}]]

ارسال توسط : نااصری ناصری
بازدید
دیدگاه